.

.

نادونی:

کسی هم مانده با ما گرچه تونیستی...؟!
خدایا پس کجایی تو....؟!
تو دستم را رها کردی در این گرداب تنهایی،
در این هرج و مرج افسوس و یاءس و شاید ها ...
اگر من خلف وعده را نمی دانستم وایمن ،
ز هر گونه خطا بودم،
خدا بودم!
خدا بودم!

تو می دانی که من غیر از تو هیچم هیچ،
تو می دانی که بی تو من از این دنیا چه بیزارم،
تو می دانی و این سان با منِ تنها گلاویزی...؟!
خدایا توبه ها کردم...
سرم را کوفته ام بارها بر سر دیوار،
رها کردم خودم را از هر چه در دنیاست...
نکردم من ...؟!
نکردم من ،
و یا این را نخواستی تو...؟!

خدایا ..
برای من شکر تو واجب
برای تشنگی نام تو چون یک جرعه ای از آب،
هوایی کرده ایی ما را و پا پس می کشی از چه!؟
به پای خود آمدم اینجا؟
که دستم را رها کردی و در این دار مکافات می نوازی هر چه را خواهی و می رقصانی ام آخر...

----------------------------------------------------------------

*اردیبهشت امروز :: به راحتی می توان با یک توهین یا خطا دلی را شکست و روحی را آزرده ساخت. اما همان دل یا روحیه را نمی توان به هزار کوشش جبران کرد. پس مراقب بعضی رفتارهای خود باش.