.

.

دستنویس شماره ۲ :

دیگه بدتر از این که ... یه روز بارونی بزنی بیرون بدون چتر ، به هزار زحمت از هر چی بالکنه استفاده کنی تا خیس نشی ... از دست حرکت ماشینا هزار بار جفتک چهار گوش بزنی توی خیابون که یه وقت آب نپاشن به لباسات ... از اتفاقایی که برای جلوییت میوفته درس عبرت بگیری و حواستو شیش دنگ بدی به اینکه کدوم یکی از سنگ فرشای توی پیاده رو تنش میخاره و هوس کرده روی شلوار و کتونیت تگری بزنه تا پیشگیری قبل از وقوع حادثه کرده باشی ... بعد بیای زیر پل سدخندان به هزار امید و آرزو ،  فیس مرتب بودن سر و وضعت رو بدی ، چپ بری راست بیای به هیچ کی هم محل نذاری تا طرف قدم رنجه کننو بیان ... بعد با گذشت زمان با سر و گوش جنبیدن بعضیا ، توی آسمون ، واحد هفتمه خونه ی یه مریخی برای خودت جشن بگیری . بعد از گذشت 45 دقیقه که دیگه ناامید شدی و قیافت کوپه کسایی شده که حتی انتخاب هفتم دانشگاه هم نتونسته آبروشون رو بخره ... میخوای یه جوری خودتو گم و گور کنی ، میبینی از دور یه آشنا داره میاد همین که داری به سمتش میری از سقف پل سدخندان هولوپ آب میریزه ، نه روی موهات که بتونی با یه دست کشیدن قاعله رو بخوابونی ...نه روی صورتت که بتونی آب بکشی ... نه روی کتونی که حداقل بشه انداخت گردن شهرداری ... دقیقا" میوفته روی لباس سفیده که از هفته پیش دادی اتوشوئیو با کلی سفارش کردن برای امروز بهت تحویل داده ..دقیقنم کجا؟! سمت راست سینه تا قشنگ بتونه برای خودش به طرفت دهن کجی کنه . بعدشم همچین که میری جلو تازه بفهمی کی رو دیدی . کسی که اگر صدبار باهاش قرار ملاقات بزاری نمیتونی احساس کنی که میتونی یه کم باهاش صمیمی باشی و اونقدر خوشتیپه که باید از دستش فراری باشی ... وقتی وارد کلاس میشه از ترس اینکه یه جوری خودشو مثه سیریش بچسبونه بهت ، میری کنار چاق ترین فرد کلاس میشینی و به هر نحو ممکن سعی میکنی برای آخرای کلاس یه جوری بپیچونیش تا از بهانه خوردن یه آبمیوه بعد از کلاس میچسبه گرفته تا هم مسیر بودن راه خونه موی دماغت نشه . بعد از این همه تاخیر طرف مقابلت ، عالمو آدمو قسم میدی که ای خدا طرف که نیومده پس یه جوری به دلش بنداز این دفعه رو بیخیال بشه یه جورایی محل سگم بهمون نذاره ! اصلا" نیاد سر قرار ، تا بلکه یه جوریی از دست کسی که شاید اگر تاریخچه ادبی کلمه ی خز رو بخوایم پیدا کنیم یه جورایی به آب و اجداد ایشون هم بر میخوریم اصلا" ناخواسته بهم ربط پیدا میکنن . لوپه کلام قصر در بریم . وگرنه باید داغ این که بتونم توی این وضعیت ! جلوی این موجود ! با داشتن این تیریپ خیلی آب کشیده جواب سلام طرف رو هم بدی ! عمرا"...... دیگه بدتر از این ....