.

.

فروردین۸۶

چند روز دل دیوونه
میگیره همش بهونه
آتیشم می زنه هر شب
جای خالیت توی خونه
دل من هوا تو داره
دیگه طاقت نمیاره
این دل همیشه گریون
مثل ابرای بهاره
کی تورو دوست داره قد یه دنیا
کی میخواد با تو باشه حتی تو رویا
دنبال جای پاهات
روی شنهای قشنگ و خیس دریا
نگو که رفتن تو سهم من
دل من طاقت نداره میشکنه
نگو که باید جدا شیم
نگو قسمت من و تو رفتنه


گلم دلم برات تنگ شده


------------------------------------------------------------------------------------
امسال سال خوبی در شروع نبود چون من عموی بزرگم رو دو روز قبل از عید از دست دادم و رخت عزا به تن کردم...(خدا رحمتش کنه)

------------------------------------------------------------------------------------

بی خیال از قصه مرگ صدام
بی خیال از اینکه بارون چشام
بی خیال از این شکار دل تو
هدفش گم شده این تیر نگام
بی خیال از اینکه من
پای عشقت جون میدم
بدون این و یه روزی
عشق بهت نشون میدم
بدون از دوریت نمی میره دلم
از دل سرد تو میمیره دلم
رو دلم این همه سنگینی نکن
روزای خوبم و بارونی نکن

 

 

جوجو دوستت دارم...

خیلی بیشتر از اونی که فکرش و بکنی...خیلی بیشتر از اونی که کسی ،کسی رو دوست داشته باشه...

 

 ye 2khtare koori too in 2nyaye na mard zendegi mikard.in 2khtar doost pesari dasht ke asheghe oon bood,2khtare hamishe migoft:age man cheshmamo dashtamo bina boodam,hamishe ba oon mimoondam.ye rooz yeki peyda shod ke be oon 2khtar cheshmasho bede.vaghti ke 2khtare bina shod,did ke doost pesaresh koore behesh goft man dige toro nemikham BORO...pesar ba narahati raft va labkhande talkhi behesh zado goft:MORAGHEBE CHESHMAYE MAN BASH...

 

 ـــ ایضا":

فیلم 50FIRSTDATES پیش کش یه لحظه کنارت بودن.

 

نادونی:

آری کنایه زد

هر کس که با من از فردا سخن نگفت...

نادونی:

پسِ هر تیره گیِ چشم کسی ،روزنی پیدا هست.
که در آن...
غم و ظلمت دست می شویند،
بزم می گیرند؛
دیگران می گویند :
"او چه تلخ است با ما !
او چه دیر می آید گاه گاه نزدیکیِ ما!
کاش می دانستیم؛"
تلخیِ حرف همو از غم تنهایی ست،
باورم نیست ندانیم پاسخ این را که ،
از چه ما تنهائیم؟

نادونی:

باز منو ، این قلم و برگی از دفترچه
عکس زیبای شما
به کسی مربوط چه!
خاطرات من و ما ، چهرهء خندانت،
گفتن نام مرا از دل و از جانت؛
گوشهء خلوت ما سر و سامانی هست،
قلمم زمزمه کرد:
"جایتان خالی هست."

یادگاری از خانوم طلا:

هست آن نیست که هر لحظه کنارت باشم

هست آن است که هر لحظه به یادت باشم

نیستش...!

نمیدونم کجاست؟!

چه میکنه؟

ولی میدونم که ندارمش

هیچ وقت نخواستم که تو رو با چشمات به یاد بیارم

نمیخواستم که تورو تو گم ترین آرزوهام ببینم

نمی خواستم که بی تو به دیوارا بگم: " هنوزم دوست دارم".

آخه تو هول وولای پریشونی و تور و نداشتن

تو گیر و دارِ ...

ای بابا... دل تو هیچ ، حالمون خوش ...

ای بی مروت!

دیگه دلی می مونه که جورِ دل کبوتر بتپه...؟!

که با شما از جون زندگیش بگه ...؟!

بگه که : "هنوز زنده ست!"

 

اگه صدا صدای منه ؟!

نفس اگه نفس تو!؟

بذار که اون خوش غیرتاش بدونن،

که دل ...

دل بابایی دیگه دل نیست!

دیگه دل نمیشه...

نه دیگه این واسه ما دل نمیشه !

تنها ماندم ...

راز خود به کس نگفتم
مهرت را به دل نهفتم
با یادت شبی که خفتم
چون غنچه سحر شکفتم

دل من ز غمت فغان برآرد
دل تو ز دلم خبر ندارد
پس از این نخورم فریب چشمت
شرر نگهت اگر گذارد

وصلت را ز خدا خواهم
از تو لطف و صفا خواهم
کز مهرت بنوازی جانم

عمر من به غمت شد طی
تو بی من ، منو غم تا کی؟!
دردی هست نبود درمانم

دیروز ...

زمانه سکوت می کند

آنگاه که چشم های تو از میانِ حوضِ دوست داشتنی ترین حرفها،

تمام لحظه های مرا شیرین می کند.

می خندم،

می شنگم،

می رقصم،

اما بی تو ماندگار نیستند هیچ کدام،

مانند کدورتی که گاه میانِ من و توست.

نباشد کسی که از تلخی میانِ ما خرسند شود،

تا زمانه به کام ما ودستان کودکانه و معصوم تو تنها به کامِ من است;

ندیده ام شکوفه های بهاری را

امّا تو که می خندی

فصل خشکسالی من شکوفه می زند.

نگاه عاشقانهء تو مجال می دهد تا دوباره به یاد آورم چرا زنده ام.

زبان چشمان تو را خوب میدانم،

دوستت دارم.

آمد آن ماه که دلم تنگش بود

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)

بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کربلا
بوی یاس و ضریح عباس و خدای احساس و کربلا
بوی عنبر ،ماه رخ اکبر، گهوارهء اصغر
بغض آب و فرات بی تاب و اشگای رُباب و کربلا
تو ذکر محراب منی،تو مهر و مهتاب منی
تو باده و ساغر من، تو مستی ناب منی
بی تو دلم آروم نمیگیره، کبوتر دل بی تو میمیره
امشب که مست بادهء نابم، مشتاق دیدار تو مهتابم

 

چقدر دلم برا محرم تنگ شده 
کمتر از یک ماه دیگه میاد
آی که چقدر زود میگذره

 

SMS

 

واسه گلی خاک گلدون شو که اگه به خورشیدم رسید یادش باشه که چطوری به این همه شکوه رسیده ، درسه گل خوبه ولی ببین چه گلی ارزش داره خاکش باشی.

چقدر این اس ام اس روم تاثیر گذاشت....

 

نمیشه دعوا سر صندلی کنار تو
فکر می کردی که همه میخوان بچرخن دور تو

باز توهمت گرفت تا که نشستی تو کلاس
اومدی شهر نراق،نه قرطی جون تو لاس وگاس

پسرا رنگ و وارنگ و دخترا خوش آب و رنگ
تو حیاط حتی ندیدیم جون تو بیل و کلنگ

همشون اهل صداقت، همشون اهل مرام
نکنی خریتی بگی میای خونه باهام

دیگه فردا نمیشه هر چی که می گذره زمان
از خدا می خوای که شرش زودی کم بشه الان

هوا خیلی سرد میشه اما اونا که قر دارن
بمیرن تو برف و سرما ، کلاه سر نمی ذارن

دخترا چه سر به زیرن نمیدن آماری
پسرا تو تارفاشون نمیدن سیگاری

همه میدن پز اینکه اومدن دانشگاه
هر کس دیگه ای بود بهش می گفت:زایشگاه

خیلی هاشون تا میخوان از تو بگیرن جزوه
نمی فهمی که چرا مدام داره می خنده

نیششون باز نمیشه اگر بیای تو تیکه
دندونای برفیشون و تا حالا کی دیده

بعضی هاشون و مدام تو راهروها میبینی
خدا خیرت بده کی تو دستش و می گیری!

خلاصه برات بگم که توی این دانشگاه
کسی نیست که درس نخونه اومدش تو این راه

می پیچم تو شعر بعدیم به پای دانشگاه
هوامو داشته باشین تا که نرم بازداشگاه

نادونی کردم و گفتم براتون چند خط شعر
دلتون بخواد ، نمیگم براتون دیگه شعر

نادونی ۲۰/۹/۸۵

 

برده ای از من دل و کرده ام رسوا ترا

با نگاه مهربانت گشته ام شیدا ترا

قمری عشق تو خانه کرده است در جان من

در دل آغوش خود ، کی کنم پیدا ترا ؟

پلک بر هم می گذاشتم تا شود آیا که من

در میان خواب بینم لحظه ای سودا ترا

می توانم شرح درد خود بگویم با تو من

گر نیفتد چشم من ، بر قد و بالا ترا

از کجا دانی که من دلدادهء تو نیستم!

تا حسودی می کنند شیرین و هم لیلا ترا

کاش میشد تا کشم رخسار زیبایی ز تو

تا ببیند چشم مردم، عاشقان زیبا ترا

گر کشی با قهر خود این عاشق دل پاک را

باز هم دوست دارمت ریحانه جان تنها ترا

نادونی ۱۵/۹/۸۵

اردیبهشت امروز :: عشق و محبت را نمی شود بر کسی تحمیل کرد. کسی را نمی توان به زور وادار نمود که چیزی یا کسی را قبلا دوست داشته باشد. عشق پدیده ای معنوی و روحی است و باید آن را به حال خود گذاشت تا معشوق خود را انتخاب کند.

 

 

کیه که آخر دیونگیه واسه چشات
کیه جز من که میمیره واسه لحن خنده هات
کی برات قصه میگه شبا که خوابت نمی ره
کیه پا به پات میاد وقتی که بارون میگیره (علیرضا عصار)

  ما به این از هم دور شدن ها نیاز داریم;
مثل آب،
مثل غذا،
مثل دستهای ما برای هم.

بیزار نیستم،
نه از تو ، نه از هر چه آشفته ات کرده;
از سوالی که جوابش را نمیدانیم
از این پا و آن پا شدنها بیزار بوده ام .

این به این معنا نیست
که روح مردهء من که تازه سبز کرده است،
کسل شده...
این به این معنا نیست
که چشم های من که تازگی روشن شدند،
خوابشان گرفته...

آب نخواستن به این معنا نیست که تشنه نمی شوم;
و اگر گاهی در تشنگی جولون میدهم نه از این است که من فقط تشنه می شوم;
شاید تو فراموش کرده ای که من هم انسانم .

                            

سلام دوستان...

 

                                   هیچکس بی دامن تر نیست،اما پیش خلق
                         

                                                                  دیگران پوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم

 

 

یادش بخیر....

چه روزگاری بودا...

اگر بخوام گاهی اوقات دوباره دست نویسام بذار یه جایی خاک بخورن میذارمشون این ادرس ....

http://m-salami.persianblog.com

 

 

---؟-؟-؟---

آستین بالا زدی که اشک بگیری از میان پلک من

معجزه نشان نمی دهی،چگونه باورت کنم ؟

 

چگونه باورت کنم؟!

اگر که بوده ای بگو،کجا نشسته ردِ پای تو

کدام دست گرفته است نیاز خویش از حضورِ پُر ملال تو ...

قسم به آیه های یأس که چین داده بر جبین تو ...

مرا ز ماندنت چه سود ، تو را پس می زنم برو ...

 

تو از که اعتراف گرفته ای !؟

دو چشم ساده ای که گفته ای دروغِ مَحض بوده اند و بس ...

هوا گرفته است و من نیستم در انتظار معجزه ...

تو هم نباش ...

تو رو خدا برو ...

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست


:: پیشاپیش عید سعید فطر رو به همه دوستیای خوب تبریک میگم ، ایشاله نماز و روزهای همگیمون قبول باشه  ... عیدتون مبارک ::

+ با سیاست اصلا" میونه خوبی ندارم ... همچین بدجوری چندشم میشه ولی این روزا بحثش خیلی داغه ، اوضاعی که رییس جمهور منتخب با صحبتاش درست کرد و جبهه گیری خیلی از کشور ها ، انتقادات داخلی و خارجی و زیر سوال رفتن خیلی از چیزا تــــــــــــــــــــا این آخریا که اخراج چند تا از سفیرای کشورمون از چند کشور ...

 القرض خواستم یه مطلبی رو که خیلی پیشتر ها توی وبلاگ یکی از دوستان خوندم رو به این بهانه توی این فرصت بذارم تا بخونید ، ولی وجدانی در مورد شخص خاصی و یا کلا در مورد سیاست کامنتی نذارید ، نه فوشم بدید نه ارشادم کنید که شاعر میفرماید تو اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی ...

-------------------------------------------

+ مطلب دیگه ای که میخواستم بگم اینه که هر دوستی سوالی در مورد لینک گذاشتن ، گذاشتن ملودی و یا آهنگی در وب داره ، من توی پست بعدی که ایشاله تاریخش هر موقع بود کد مخصوص اون دستور رو با یه کوچولو راهنمایی براتون میذارم پس پست بعدی رو از دست ندید (وعده سر خرمن نمیدم به جون آقا موشه ) در هر 3 پست هم در مورد کامنتای شما دوستان صحبت میکنم تا زیاد موضوعات قروقاطی نَوَشِه ،چطوره؟

-------------------------------------------

+ امروز هم دو تا وبلاگ رو برای معرفی در نظر گرفتم که هر دو بسیار زیبا هستند و هر وبلاگ نویسی رو  به خاطر مطالب و ترکیب زیبای قالباشون مجذوب میکنند :

وبلاگ گروهی جمع نوشت(به یادگار نوشتیم خطی زدلتنگی) >>> http://www.jamnevesht.com

ترانه ای به رنگ باران >>> http://taraneyebarani.persianblog.com

لینک این دوستان اضافه شد :

غوغای عشق -  ناگفته های مدفون-  گوش کن میشنوی؟ - شهریار-  قـریه-  بیخیال که نارفیق روزگار - ناگفته های عشقجاسیگاری -  غروب سیاه پوش -  برزخ تنهایی -  عشق ممنوع  و عشق خاکستری

------------------------------------------------

+ مثلِ روزهای ابری که سراغ بارانی ات را می گیری ،

هوا که سرد می شود ، آفتابی می شوی ؛

روزهای بهاری ات را با هر که بودی – باش ،

خوش خیالی ست اگر گمان کنی هنوز چهار فصلم . (نادونی- مهرماه84)

-------------------------------------

+ و اما مطلبی رو که براتون از وبلاگ یکی از دوستاندر نظر گرفتم :

سوسیالیسم: دو گاو دارید. یکی را نگه می‌دارید. دیگری را به همسایه خود می‌دهید.

کمونیسم: دو گاو دارید. دولت هر دوی آنها را می‌گیرد تا شما و همسایه‌تان را در شیرش شریک کند.

فاشیسم: دو گاو دارید. شیر را به دولت می‌دهید. دولت آن را به شما می‌فروشد.

کاپیتالیسم: دو گاو دارید. هر دوی آنها را می‌دوشید. شیرها را بر زمین می‌ریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند.

نازیسم: دو گاو دارید. دولت به سوی شما تیراندازی می‌کند و هر دو گاو را می‌گیرد.

آنارشیسم: دو گاو دارید. گاوها شما را می‌کشند و همدیگر را می‌دوشند.

سادیسم: دوگاو دارید. به هر دوی آنها تیراندازی می‌کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می‌اندازید.

آپارتاید: دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید می‌دهید ولی گاو سفید را نمی‌دوشید.

دولت مرفه: دو گاو دارید. آنها را می‌دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می‌دهید تا بنوشند.

بوروکراسی: دو گاو دارید. برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می‌کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.

سازمان ملل: دو گاو دارید. فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو می‌کند. آمریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو می‌کنند. نیوزلند رای ممتنع می‌دهد.

ایده آلیسم: دو گاو دارید. ازدواج می‌کنید. همسر شما آنها را می‌دوشد.

رئالیسم: دو گاو دارید. ازدواج می‌کنید. اما هنوز هم خودتان آنها را می‌دوشید.

متحجریسم: دو گاو دارید. زشت است شیر گاو ماده را بدوشید.

فمینیسم: دو گاو دارید. حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید.

پلورالیسم: دو گاو نر و ماده دارید. از هر کدام شیر بدوشید فرقی نمی‌کند.

لیبرالیسم: دو گاو دارید. آنها را نمی‌دوشید چون آزادیشان محدود می‌شود.

دموکراسی مطلق: دو گاو دارید. از همسایه‌ها رای می‌گیرید که آنها را بدوشید یا نه.

سکولاریسم: دو گاو دارید. پس به خدا نیازی نیست.

 

یه خط درمیون

سلام

چطوری؟

نماز و روزه هاتون قبول باشه ...

 

از آخر به اول :

1- دوستی گفت  که اگر میای وبلاگ من plz مطالب رو نخونده کامنت نذارید (چشم) ولی من تا حالا وبلاگی رو نخونده نظر ندادم و اگر اینجور به نظر میرسه که کامنت من اصلا ربطی به اون پست نداره خوب این دید اشتباهه؛ چون حرفی در اون مورد نداشتم نه اینکه نادون بازی در بیارم ...

 

2- این آخریا خیلی از دوستان مخصوصا دوستان بلوگفایی و میهن بلوگی ... نمیدونم چه جورایاست در چه شرایطی کامنت میزارن که آدرس خودشون رو اشتباه میزارن و وقتی که ما در خونشون میریم از در و همسایه میشنویم که :  " 25 سال پیش از اینجا رفتند "Mummy 

 

3- با تبادل لینک با هر کدوم از شما دوستان ابراض تمایل دارم (چی شد) و لینک من به اسم نادونی هست و هر کدوم از شماها که دوست داشتید فقط کافیه اسم لینک خودتون رو بدید ...(از این آسون تر ...) 
 

Bouquet

  

 

4- یه سری از دوستان قدیمی وقتی میان سر میزنن؛ مطالب رو میخونن توی کامنت معذرت خواهی میکنن که دیر به دیر میان ، اصلا مجّلی نیست دوستان "" رفتن دلیل نبودن نیست "" بعدشم نادونی بیکاره ولی دوستانی که درس و کلاس و کار وقت براشون کم میزاره همشون مرام میزارن که بازم سر میزنن گاهگداری ...

 

5- چون دوستان پرسیدند میگما :(نگید از خود مچکّره این نادونی)؛ نادونی 22 سالشه و چون هیچی از خیلی چیزا نمیدونه این اسمشه و اینکه چون خیلی تیکه کلاماش به این اسمش میاد این اسمشه  و در کل ( من از او خاطره دارم )

 

6- :: آدما از دور دوست داشتنی ترند ، اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد :: جمله ایی که بعد یه بار که من حسابی توی این محیط مجازی سر کار رفتم ؛ شایدم نرفتم ولی دلیلی شد که به خودم بیام نظرم رو جلب کرد ، و اینکه این مطلب شاید برای خیلی از شماها توی محیط دانشگاه ، توی اداره و خیلی جاهای دیگه مصداق داشته باشه ولی برای من صرفا" فقط داخل این محیط مجازیست چون آدما خوب دور و برم اینقدری هست که از نزدیک شدن بهشون احساس دلهره داشته باشم (مخصوصا" این آخریا که اگر خدا بخواد داره یه چیزایی میشه 
  

Blings

  

 

7- یه نکته خیلی باحال که یکی از دوستانم بصورت sms برام send کرد:

عشق مثلِ جنگِ

آسون شروع میشه

سخت تموم میشه

هرگز فراموش نمیشه

 

8- توی روزنامه خوندم که ماهایا پطروسیان یکی از بازیگران خانم مورد علاقه من (فقط به خاطر سبک بازی ) در سینما و تلویزیون مسلمون شد ...ایشون در جواب خبرنگار که پرسید خانواده مخالفت نکردند و آیا اسمتونم تغییر کرد یا نه گفتند : خانواده من اصلا" چون فردی رو که میشناختم اونها هم بخوبی میشناسن و اونها هم تشویقم کردند؛ اسم من اصلا" ریشه ی ارمنی نداره که بخوام عوضش کنم ...(فکر کنم به خاطر ازدواج با فردی که دوستش داشته این کار رو انجام داده ؛در هر دو صورت چه این بوده چه نبوده خیلی روی من تاثیر گذاشت و ایشون رو محبوب تر کرد، در نظر من)

 

9- اینو برای یه نفر فقط مینویسم (پیدا کنید پرتقال فروش را)

اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست ،

وفا آن است که نامت را همیشه زیر لب دارم  ...آره ؟؟

     

Blow Kiss

 

10- برای آخرین بار خدا کنه بباره

تو این شب کویری یه قطره از ستاره

 

11- محسن چاوشی and حامد هاکان (صوتی)

 

12- وبلاگایی  که این چند هفته دیدم و خوشم اومد (و بعث شد که متوجه بشم، هنوز من هیچ حرف درست حسابی برای گفتن ندارم و نزدم  ) و ایشاله میرم ، سر حوصله مطالبشون رو میخونم و بااجازشون لینکوشن رو اضافه میکنم ...

http://www.darbedar.blogfa.com/ ناگفته های عشق >>> 
http://bekhiall.persianblog.com/ بی خیال که نا رفیق روزگار 
http://pardismadhouse.blogsky.comدیوونه خونه ی پردیس >>>
http://jasigari.blogsky.com/ جا سیگاری >>>

 http://www.sherveh.persianblog.com/ <<< گوش کن میشنوی؟
http://www.shahriar.gharieh.com/   <<< شهریار


13- من چند وقت پیش توی روزنامه و همینطور وبلاگ یکی از دوستان خوندم که بازیگر خیلی خوب و نازنین تلویزیون و سینما خانم پوپک گلدره بیمارستان بستری هستند و در موقعیت کما ... تا اینکه یکی از دوستان گفت که شنیدم ایشون فوت کردند میخواستم هر کدومتون خبری جدید دارید از ایشون برام بگید چون خبر فوت ایشون بیشتر شبیه شایعست ، تلویزیون هم که اینقدر بی معرفت اینقدر بی معرفت توی این شبا من که ندیدم یکبار در این مورد حرف بزنه و یا چیزی بگه ...خیلی بی معرفتیه ...اما ماها که حداقل چهارتا فیلم دیدیم و پایه سینما هستیم دیگه نباید اینطور باشیم ...