.

.

بهترین هدیه

سلام به همه
هفته پیش تولدم بود...14 اردیبهشت 1362 (خودم میدونم خوشومدم)،حالم خیلی خوبه ولی بازم طبق معمول توی بی پولی دارم دست و پا می زنم،خونه رو تحویل دادم(خونه دانشجویی) حالا توی این دوماه جا گیرم نمیاد، یه جا رو گیر اوردم باید 150 بذارم روی پیش(اما کو پول) آخه هفته پیش 200 از بابا گرفتم برای قبض موبایل ،حالا بماند با چه خالی بندی و کلکی!خلاصه از این قراره، فعلا هم که اسباب اثاثیه(اساسیه؟اصاصیه؟...) خونه یکی از بچه هاست تا هفته بعد یه جوری قرارداد رو بنویسم با این بنده خدا، شایدم بانک زدم!
اینو بگم...
جوجویی ما هفته پیش طهران نتونست بیاد چون منم طه نبودم یه روزه اومدم و برگشتم دانشگاه...
اما...اما... این هفته یعنی دیروز یک سنگ تمومی گذاشت!کیک و شمع و کادو و کولی شیطونی و شلوغ بازی،خیلی خوشمون بود.دلم هنوز هیچی نشده تنگ شده واسه قرص ماهش،خیلی مخلصشیم،خدا خودش میدونه که یه تار موشو به کل دنیا نمیدم و چقدر خاطرش برام عزیزه(much)میدونی بهترین تولدی که تا حالا دیده بودم شده بود،اینقدر بهم خوش گذشت که تا زنده م فراموش نمی کنمُبابت همه چی ممنونم خانم خوشگلهء من...خیلی دوست دارم...خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد....راستی عکسا رو بگو!اینقدر باحال شده

خوب! و اما...

دوستان من ،دو هفته ایی هست که به دوستان سر نزدم به غیر چندتا تک و توک ، میام سر میزنم برای خوندن میام نه برای تیک زدن برای همین باید یه فرصت مناسب با حوصله بشینم بخونم مطالبتون رو، دوستانی که لینک رو جواب دادن  کار درست رو انجام دادن،بازم دوستانی که خواستن بگید باهم لینک کنیم(چون من نظرات رو میخونم ولی برای دیدن و سر زدن فقط به دوستانی که لینک کردم سر میزنم نه بچه هایی که کامنت میزارن!خاله بازی که نمی کنیم)