.

.

نتایج کلی ....

این هم یکی از نتیجه گیریهای خواهرم هست ، که من خیلی باهاش موافقم ...


یه موقعه هایی دلت واسه چیزایی که داشتی تنگ می شه

یه موقعه هایی حسرت زندگی که دوست داشتی می خوری

یه موقعه هایی معنی دوستی رو فراموش می کنی

یه موقعه هایی با اینکه حرفی واسه گفتن نداری  بزور حرف می زنی

یه موقعه هایی متلک های دیگران و تحمل می کنی

یه موقعه هایی خنده رو لبات خشک می شه

یه موقعه هایی از حقی که بهت داده نشده خنده ات می گیره

یه مو قعه هایی از خصلت هایی که بهت نسبت داده می شه لجت می گیره

یه موقعه هایی از غربت هایی که داری گریه ات می گیره

یه موقعه هایی از اینکه خدا دوست نداره گریه ات می گیره

یه موقعه هایی با اینکه هیچی نداری خودت وقارون می بینی

یه موقعه هایی با اینکه همه چی داری خودت و بی چاره می بینی

یه موقعه هایی با خودت می گی چرا نداریش؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه موقعه هایی بیخوری دلقک می شی

یه موقعه هایی دلت واسه درس خوندن تنگ می شه

یه موقعه هایی تو خیالت حرف می زنی

یه موقه هایی حسرت زندگییه که دوست داشتی می خوری

یه موقعه هایی اینقدر تو خودت فرو می ری که یادت می ره کجایی

یه موفعه هایی اینقدر جلوی دیگرا ن کوتاه می آی و سکوت می کنی که می مونی و با خودت می گی  چقدر آدما می تونن سواستفادگر باشن

یه موقعه هایی اینقدر سکوت می کنی که حرف زدن فراموشت می شه

یه موقعه هایی از بی احترامی های مکرر دیگران اینقدر دلزده می شی که تحملشون برات غیر قابل تحمل می شه

یه موقعه هایی کنایه هایی از دیگرانمی شنوی که هیچ وقت توقعش و نداشتی

یه موقعه هایی با خودت می گی: کجای کارو اشتباه کردم

یه موقعه هایی با خودت می کی رفتن بهتر از موندنه

یه موقعه هایی اینقدر غصه می خوری که فکر می کنی خدا هم فراموشت کرده

یه موقعه هایی بغض تو گلوت می مونه و اشکات راهی برای جاری شدن ندارن

یه موقعه هایی اینقدر از آدمای دور و برت سیر می شی که دوست نداری دیگه با هاشون باشی

یه موقعه هایی به خودت شک می کنی

یه موقعه هایی توی دادگاه خودت محاکمه و محکوم می شی

یه موقعه جواب خیلی از سوالات و نمی دونی

یه موقعه هایی شادیهات کوچیک می شن

یه موقعه هایی دلت واسه یه دوست قدیمی تنگ می شه

یه موقعه هایی ار بقل دستیت بدت می یاد

یه موقعه هایی بی خودی گریه ات می آد

یه موقعه هایی دوست داری یه معجزه شه

یه موقعه هایی دلت واسه همه چی تنگ می شه

یه موقعه هایی نوشتن آرومت می کنه

یه موقعه هایی گله کردن بغضت و وا می کنه

یه موقعه هایی بی خوابی عاصیت می کنه

یه موقعه هایی دلت هوس بچگیت و می کنه

یه موقعه هایی عاشق تاریکی می شی

یه موقعه هایی دلت واسه خدا تنگ می شه و تا صبح باهاش حرف می زنی

یه موقعه هایی به هر چی که داری راضی می شی

یه موقعه هایی با یه خبر کوچیک راضی می شی

یه موقعه هایی از زمین و زمان سیر می شی