.

.

:: شیطنت ::

سلام دوستان

توی پست قبلی یه کاریکاتور گذاشتیم که خیلی از دوستان ما رو با کاریکاتوریستش اشتباه گرفتن و شمشیرو  از رو بستن .

آقایون گفتن که خوب حقیقته البته به جز دو سه مورد که ایشاله دختر خانوما ازشون قدردانی میکنن و خانومها هم که خودتون بهتر میدونید . این پست رو به یه شعر ازآهنگی که من اونور سال شنیده بودم و نوشته بودم تا ازش استفاده کنم اختصاص میدیم ...

 

یه جورایی نازنین خیلی میخوامت حالیته

دل ما بدجوری افتاده تو دامت حالیته

خودمون بازیگریم ، بازی واسه ما درنیار

تا بگی ف میخونیم اند کلامت ، حالیته

اینقده ادا نیا ، اوقات ما رو تلخ نکن

بذار باشه زندگی بازم به کامت ، حالیته

همه این حرفا رو گفتم ، ولی راستش رو بخوای

بدجوری دیوونتم خیلی میخوامت ، حالیته

تو بگو ما رو زدی ، مام همه جا میگیم ، آره

خوش دارم خوش باشی تو خیال خامت ، حالیه

اون نگاهت اگه بیسته ،ما میگیریم بیست و یک

خودمون رو دو می خوابیم ، زیر خالت ، حالیته

نازنین دستتو خوندم ، نگو یارو ساده بود

نگو ما سوار بودیم اما طرف پیاده بود

یه وقت از رو سادگی فکر نکنی سیاه شدم

توی خلوت به خودت ، نگی چقد بلا شدم

 

میدونید دوستیای قدیمی منو تا حدودی میشناسن ولی در کل بگم من نمیخوام جناح سازی کنم هدفم از این پستهای قلقلکی اینه:

چون اکثر وبلاگ دوستیای خوب یا از غم و غصه هست یا ناراحنی و شکایت از طرف که قالشون گذاشته رفته ، پیش خودم گفتم حداقل ما تا به درد اون دوستان گرفتار نشدیمجیک جیکمون رو فراموش نکنیم

رونوشت :

      قصد هیچگونه جثارتی به هیچکدوم از دوستیای خوبم نداشتما (الکی)